مامان جون سلام
سلام پسر گلم ، چطوری ؟
مامان ، مامان ، من اگه بزرگ بشم و درس بخونم و مهندس بشم بعد میتونم واسه بچه ام دوچرخه دنده دار بخرم ؟
آره که میتونی
مامان جون میتونم پاترول بخرم ؟ موبایل بخرم ؟ ویلا بخرم ؟
آره که میتونی عزیزم
مامان ، مامان ، پس چرا بابام که مهندس شده این کار ها رو نمیکنه ؟
چی میگی بچه ؟ حواسم و پرت کردی دستم خورد به قابلمه سوخت
مامان جون ، من نمیخوام مهندس بشم میخوام .....
خوب بگو میخوای چکاره بشی ؟
مثل ناصر تو خط قرمز میخوام جنس بفروشم و پاترول بخرم
چی گفتی ورپریده ؟
هیچی بابا گفتم مثل ناصر آقا بقال محل میخوام جنس بفروشم پاترول بخرم .
آها
راستی مامان جون ، راست میگن نسل قدیم یه جورایی سه کار میکنند نه ؟
این حرف ها چیه میزنی بچه ؟
بخدا راست میگم ، همین بابای من اونقدر بی ذوق است که موز میخره خودش یک دونه هم نمیخوره ، خوب آدمی که موز به این باحالی رو دوست نداره خیلی دیگه ......
برو بچه به درس و مشقت برس غذام سوخت ، تازه تلویزوین هم الان سریال طلسم شدگان رو پخش میکنه و من هنوز کارهام رو نکردم