می گفت مسلم دلش را تو مشت حسین ع جا گذاشت و رفت کوفه ، دیگه دلی نداشت که بخواد تو غربت کوفه بگیره یا تنگ بشه ،،،،، امروز دلم بد جوری تنگ شده ، برای دلم که تو صحرای عرفات پیش تو جا گذاشتم ! یا علی
سلام نشستم از اولین تا اخرین یاداشتتان را خوندم با اینکه همیشه از مهندسها متنفر بودم من ۱۷ سالمه درست همون سنی که شما توش عاشق شدید اما تو ۱۷ سالگی دنیا برام تنگ شده میخوام برم در مورد مطلب وهابی ها به شدت باهاتون موافق هستم میگم چه دنییاییه این اینترنت من عمرا نمیتونستم با بزرگترام ارتباط برقرار کنم اما حالا...چون میدونم عید غدیر دوست دارید عیدتون یه عالمه مبارک برام دعا کنید از خدا بخواهید که منو ببره پیش خودش خسته شدم این قدر که خودم گفتم و قبول نکرد.بازم بیاید پیشم باشه؟
سلام وب زیبایی داری امیواذم موفق باشی
سلام نشستم از اولین تا اخرین یاداشتتان را خوندم با اینکه همیشه از مهندسها متنفر بودم من ۱۷ سالمه درست همون سنی که شما توش عاشق شدید اما تو ۱۷ سالگی دنیا برام تنگ شده میخوام برم در مورد مطلب وهابی ها به شدت باهاتون موافق هستم میگم چه دنییاییه این اینترنت من عمرا نمیتونستم با بزرگترام ارتباط برقرار کنم اما حالا...چون میدونم عید غدیر دوست دارید عیدتون یه عالمه مبارک برام دعا کنید از خدا بخواهید که منو ببره پیش خودش خسته شدم این قدر که خودم گفتم و قبول نکرد.بازم بیاید پیشم باشه؟
سلام،
به کدامین دیار سفر نمایم که در آن به جای انتظار، گل وصال را برویانند ...در دیار آشناییها...
ممنون که بهم سر زدی. حرفات و کارات قشنگ هستند و عمیق.
فعلا...