رنگ زندگی

زندگی هر روز رنگی است - این رنگها در کنار هم زیباست و زندگی را می سازد

رنگ زندگی

زندگی هر روز رنگی است - این رنگها در کنار هم زیباست و زندگی را می سازد

نا اهلان و نا محرمان انقلاب


زمانیکه برای اولین بار پیام بزرگ و مهم حضرت امام خمینی معمار بزرگ انقلاب اسلامی را شنیدم که در وصیت نامه خود فرمودند : « وصیت من بشما این است که نگذارید انقلاب بدست نااهلان و نا محرمان بیافتد » و زمانی که پیام شهید رجایی این بزرگ مرد انقلاب اسلامی را که : « زمانیکه گلوله های ما تمام شود تازه آن موقع جنگ واقعی ما شروع می شود » را شنیدم با خودم احساس میکردم پس وظیفه من اینست که تمامی هوش و حواس خود را جمع کنم تا هر جا ضد انقلابی دیدم خدمت او برسم و بهترین راه هم حضور در مراسمات مذهبی و داشتن ظاهری آراسته و انقلابی باشد اما امروز پس از گذشت سالها بر آن زمان خنجر تیز و بی رحم و مروت دشمنان را بر گلوی خود و سایر محبان علی احساس مینمایم و حضور پر رنگ آنان را که حتی بارها سیاست های معمار بزرگ انقلاب را زیر سئوال برده اند را نیز می بینم ، امروز سرها دارد از بند آزاد میشوند اما مردم از درون به بند کشیده میشوند ، مردم ظاهراٌ آزاد هستند که رای خود را به صندوق بریزند اما خناس جن و انس پیش از آن ، رای خود را به سینه او ریخته اند ، موسی به ید بیضای توحید فرعون را در رود نیل غرق میکند و قارون را در خاک دفن و مذهب سحر را به اژدهای رسالت محو ، بی درنگ فرعون افتاده به نیل از رود اردن سر بر می آورد و بنام شمعون وارث موسی میشود و بجای تازیانه عصای موسی را بدست میگیرد و ساحران فرعون فرزندان هارون میشوند و بجای ریسمانهای جادو تورات موسی را بدست میگیرند ، مسیح موعود ظهور میکند مذهب یهود را مسخ میکند و امپراتوری رم را رَمی ، قیصر پاپ میشود و احبار یهود میشوند راهبان مسیح و خاخام ها کشیش و سناتورهای روم میشوند کاردینال های واتیکان و کاخ میشود کلیسا و قیصر پاپ و ژوپیتر مسیح ، حضرت محمد ص طلوع میکند و قیصر و خسرو  رمی میشوند و کشیش و موبد طرد و عرب و عجم نفی ، سپس قیصر و خسرو خلیفه میشوند و کشیش و موبد امام و قاضی ، خاندان محمد ص کشته و زندانی و قربانی غضب و ظلم و قتل عام و اسارت و خاندان ابوسفیان و عباس وارث محمد ص ! ، و ..... و امروز است که میبینم فرزندان ضد انقلابان مخفی شده و یا توبه نموده ( منافق ) اول انقلابی با تلاش و همت و پول باباجان که از طریق رانت و رفیق بازی و ظلم و جور تهیه شده بهر نحو ممکن از صدقه سر دانشگاه آزاد لیسانس و فوق لیسانس شده و مدیر کل و اوست که امروز تشخیص میدهد که انقلاب کرد ه ایم که دموکراسی داشته باشیم و او که تاریخ تولدش با تاریخ شهادت بسیاری از شهدا یکی است سر تکان میدهد و میگوید طفلک ها خونشان پایمال شد !!!! راست میگوید خونشان پایمال شد زمانی که جنگ تمام شد و دیگر اشکالی نداشت که بچه بسیجی ها هم بنز سوار شوند یادمان رفت که مواظب ضد انقلاب و نااهلان باشیم ، نماز جماعت اول وقت در مسجد جایش را داد به جلسات مهم و کمیسون و صداقت و شهامت مالک اشتر جایش را داد به ملاحظات سیاسی و همه بچه بسیجی ها هم دنبال ثبت «ان جی او » رفتند و امروز بچه بسیجی های ما بدون گلوله همان قدر که سوسول بالاشهری از موی سندی و کنسرت اندی خبر دارد از تیپ فلان مداح و آخرین نوحه های او خبر دارند و بجای درس خواندن و حفظ پایگاه های نظام و حضور محکم در مساجد به بهانه های واهی رو آورده اند به راه اندازی هیئت های خانوادگی و خالی نمودن مساجد و مسئولین فرهنگی مملکت هم که گرفتار دوبله آخرین فیلم های خارجی برای توزیع در موسسات فرهنگی میباشند و ....

و ما از دوباره جان گرفتن ابلیس بی جان شده غافل ماندیم و ندانستیم که انقلاب پس از پیروزی نیز همواره در خطر انهدام  و ضد انقلاب است و حسین ع یک درس بزرگتر از شهادتش بما داده است و آن نیمه تمام گذاشتن حج بود و بسوی شهادت رفتن .... تا به همه حج گزاران تاریخ و مومنان به سنت ابراهیم بیاموزد که اگر امامت و ولایت نباشد اگر رهبری نباشد و اگر یزید باشد چرخیدن بر گرد خانه خدا با خانه بت مساوی است .

 

اراده خداوند و رنگ عشق در شعر شهریار

خداوندا ترا شکر میگویم که مرا مسلمان آفریدی
 

خداوندا تو میگفتی که نامردان بهشتت را نمی بینند

ولی من دیده ام نامرد نامردی ز چرک و خون مردم کاخهای نقره میسازد

و امشب من – این من هیچ – این نقطه ای در دایره هستی در خلوت شبانه ام نشسته ام و ایمان دارم که جز تو هیچ نیست و تمام اراده عالم از آن توست و تو ای صاحب اراده همه عالم بگو و بخواه که حال ما شود احسن الحال

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند

بلبل شوقم هوای نغمه خوانی میکند

همتم تا میرود ساز غزل گیرد بدست

طاقتم اظهار عجز و ناتوانی میکند

ما به داغ عشق بازیها نشستیم و هنوز

چشم پروین همچنان چشمک پرانی میکند

گر زمین دود هوا گردد همانا آسمان

با هیمن نخوت که دارد آسمانی میکند

سالها شد رفته دمسازم ز دست اما هنوز

در درونم زنده است و زندگانی میکند

با همه نسیان تو گویی از پی آزار من

خاطرم با خاطرات خود تبانی میکند

طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند

آنچه گردون می کند با ما نهانی میکند

شهریارا گو دل از ما مهربانان مشکنید

ورنه قاضی در قضا نا مهربانی میکند

چرا حالت گرفته است ؟

سلام - میبینم حالت گرفته است و توهمی - چرا بابا ؟ کنکور
 ولش کن خوب قبول نشی !
 بیا فکر کنیم - ما دو راه داریم یا قبول میشیم یا قبول نمیشیم
 1 - اگر کنکور قبول بشیم :
 - ثبت نام میکنیم و میدویم دنبال خوابگاه اگر شانس بیاریم گیرمون میاد اگر نیاد و بابامون بتونه یه اتاق اجاره ای اگر نتونیم هم انصراف از تحصیل
 - صبحها درس میخونیم ظهر میریم سلف سرویس و عصر ها هم میریم تظاهرات و مفصل کتک میخوریم
 - امتحانات میرسه و یا تقلب میکنیم و قبول میشیم یا مشروط
- درس ها رو بالاخره با هزار ترفند و گرفتاری تموم میکنی
- میری سربازی و بعد هم دنبال کار البته دیگه حالا مهندسی یا لیسانسیه و هر کاری رو نمیتونی بکنی پس بچرخ تا کار گیر بیاری آخر هم باید با مدرک دیپلم استخدام بشی چون تو مملکت ما کار مهندسی نیست
- زن میگیری و چون آقای مهندسی باید بری تو کار خلاف تا زندگی مهندسی درست کنی و یا اینکه بچه ات میگه نمیرم مدرسه چون آخرش تازه میشم مثل بابام
 2 - اگر کنکور قبول نشیم :
- میریم سربازی و بعد هم دنبال کار و زندگی تا رفقامون بیان درس و کتک خوردن و سیاسی کاری رو تموم کنند هم خونه دارم و هم ماشین
پس بجای غم و غصه خوردن بلند شو یه آبی بزن صورتت یا علی بگو و درس بخون اگر قبول نشدی هم دنیا به آخر نرسیده
 یا علی مدد

سلام مواظب باش رنگی نشی !

سلام
امروز زندگی برای شما چه رنگی بود؟ بنظر من که همون رنگی بود که صبح که از خواب بلند شدی با اون رنگ به زندگی نگاه کردی ‌، زندگی زیباست و خوشرنگ ، خوشرنگ تر از اون که فکرشو میکنی مهم اینه که اونو چطوری بشناسی و چطوری بگذرونیش ، اولین کار اینه که برای امروزت برنامه داشته باش و وقتت رو عزیز بداری چون دوباره بر نمیگرده پس بسم اله : با وقت خود مانند پول رفتار کنید ، چطور میتوانید وقتتان را به بهترین نحو صرف کنید تا بیشترین رضایت را حاصل کنید ؟ و برای فردا این نکته را بیاد داشته باشید که :
داخل پارکومتر خالی ( قرمز ) یک غریبه پول بریز .

دنبال هر کدوم از کارهای دنیا که تو مدت گذشته رفتم باز هم برگشتم اینجا - بالاخره وب نویسی رو به همین سادگی نمیشه از ادم گرفت - اره دیگه این روزا فعلاْ بیکارم و از همه اون روزی ۵۰ تا زنگ موبایلم دریغ از یک زنگ - تازه امروز هم یه زنگ خورد از بانک تجارت بود که فلانی که ضامنش بوده ای قسطش را نداده است شما جور باید بکشید - من خودم تو قسط های خودم مونده ام !


این روزا بحث داغ رییس جمهوریست که آدم های منطقی تر صبر میکنند ببینند اون روزهای آخر کی ظهور میکنه !!!!


هوا داره گرم میشه و کم کم رنگ سبز جای خودش رو به زرد و قرمز میده - سبزه میره و آلبالو گیلاس میاد البته احتمالاْ کیلویی ۳ هزار تومن


بالاخره تموم رنگ ها زیباست - رنگ عشق های خالص موقعی ظهور میکنه و به چشم میاد که سیاهی ناکامی عشق های همراه با نیرنگ رو ببینیم

 

رنگ زندگی

سلام
رنگ زندگی چسیت ؟
درسته زندگی با وجود تمام رنگهاست که رنگ میگیره - زرد-قرمز-ابی - سیاه در کنار هم میلیونها رنگ از زندگی رو میسازند که هر کدوم برای خودش زیباست - من هم اومدم اینجا تا رنگ هایی که از زندگی شناخته ام رو برای بقیه تعریف کنم و دوستان رگ و وارنگ پیدا کنم