رنگ زندگی

زندگی هر روز رنگی است - این رنگها در کنار هم زیباست و زندگی را می سازد

رنگ زندگی

زندگی هر روز رنگی است - این رنگها در کنار هم زیباست و زندگی را می سازد

آنچه کرد با ما دوست در شب مبعث

درست 4 سال پیش بود که شب مبعث دعوت شدیم به یه مجلس ، نوبت سخنرانی روحانی رسید و یه شیخ جوان ولی بد سیما اومد رو منبر ، تو دلم گفتم ببین حالا باید یه ساعت اراجیف این یارو رو گوش کنیم ! صداش که در اومد تا اعماق وجودم رفت و آخرهای صحبتش که همه سرشار بود از جلوه های مهر و محبت رسول الله به خودم اومدم و دیدم دارم گریه می کنم ، بخودم گفتم دیدی راجع به بنده خدا چه جوری قضاوت کردی ؟ همونجا پشیمون شدم و نذر کردم 4 هفته دعای توسل تو خونه ام بذارم و شام هم بدم ! یکی از بچه ها هم گفت هفته پنجم با من ، خلاصه هفته پنجم که تو ماه رمضون افتاده بود من از تو همون مجلس راهی کربلای نطلبیده شدم و رفتم و رفتم و رفتم ، حسین ، ابوالفضل ، زینب ، رقیه و ایوان نجف علی و کاظمین و سامرا و خلاصه شدم عاشق ! سال بعد هم نطلبیده حج واجب رفتم و شدم حاجی ، مدتها گذشت تا تو یه مجلس دوباره همون روحانی رو دیدم ، آخر مجلس گفتم حاج آقا برسونمتون و تو راه داستان رو بهش گفتم و حلالیت طلبیدم .

خاک کربلا و صحرای عرفات که هر دو بوی حسین رو میده منو از خیلی از عادت های بد مانند کینه نجات داد ......

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد